وبلاگ شخصی عبدالحسین پروه

برگی از هزاران که باید می بود و...

وبلاگ شخصی عبدالحسین پروه

برگی از هزاران که باید می بود و...

داستان طنز اعتصاب زن ها ...!

سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن  

که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو نکنن  

تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن !

 

بعد از انجام این کار دور هم جمع شدن ، زن فرانسوی گفت :  

به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم  

بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی ، 

 نه اتو و نه . . . خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم .
خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم !
روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .
روز سوم اوضاع عوض شد، 

 شوهرم صبحانه را درست کرده بود و آورد تو رختخواب 

 من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود . 

 

زن انگلیسی گفت : من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار .
روز اول و دوم خبری نشد  

ولی روز سوم دیدم شوهرم لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، 

 خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت .


 

زن ایرانی گفت : من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم !
اما روز اول چیزی ندیدم !
روز دوم هم چیزی ندیدم !
روز سوم هم چیزی ندیدم !
شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم !!!


نظرات 2 + ارسال نظر
سوزان پنج‌شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 05:57 ب.ظ

عید است ولی بدون او غم داریم
عاشق شده دایم و عشق او را کم داریم
ای کاش این جمعه ظهورش برسد
اینگونه هزار عید با هم داریم .ا
لهم عجل لولیک فرج...

منصور عبدالهی سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:58 ب.ظ http://riaziat1392,mihanblog.com

با سلام جالب بود . با اجازه پیوند زدم به وبلاگم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد