وبلاگ شخصی عبدالحسین پروه

برگی از هزاران که باید می بود و...

وبلاگ شخصی عبدالحسین پروه

برگی از هزاران که باید می بود و...

شنیدنی...... 4مهر93

  

  جایی نمانید که مجبور باشند شما را تحمل کنند،  

 

 جایی بروید که بودنتان را جشن بگیرند!   

  

   

اگر کسی با شما مشکل دارد،  

 یادتان باشد که آن مشکل اوست، نه شما …   

انرژی خود را تسلیم منفی گرایی نکنید…   

ارزش شما خیلی بیشتر از آن است…  

   

 خوشبخت باشید.   

 همان کسی باشید که می خواهید.    

 

اگر دیگران آن را دوست ندارند،   

   

بگذارید نداشته باشند.     

 

  

  

از اینکه خودم هستم خوشحالم.   

شاید کامل نباشم اما صادقم،  

  سعی نمی کنم کسی باشم که نیستم   

و تلاش نمی کنم که همه را تحت تاثیر قرار دهم.  

 من خودم هستم.  

  

 تو آرزوی محال من باش رفیق  

من مال توام تو مال من باش رفیق  

دلتنگ تو دلتنگ تو دلتنگ توام  

لطفا نگران حال من باش رفیق

صفربیگی

 

نظرات 4 + ارسال نظر
سوزان یکشنبه 13 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 09:07 ب.ظ

سلام
جالب بود و پر مغز
بهره بردم
سبز باشی
یا حق

خالی شنبه 12 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 07:14 ق.ظ

به خاطر عکس های زیباتون ممنون

عرفان جمعه 11 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 02:25 ب.ظ

درد علی [ علیه السلام ] دو گونه است، دردی که از ضربه ی ابن ملجم در فرق سرش احساس میکند و درد دیگر درد [بسیار بزرگتر] ی است که او را تنها در نیمه شب های خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده و به ناله درآورده است. ما تنها بر دردی می گرییم که از ابن ملجم در فرقش احساس می کند، اما این درد علی [ علیه السلام ] نیست؛ دردی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است ، تنهایی است، تنهایی که ما آن را نمی شناسیم.

باید این درد را بشناسیم نه آن درد را، که علی [ علیه السلام ] درد شمشیر را احساس نمی کند و ما درد علی را احساس نمی کنیم.
22
درد بودن.....

erfan جمعه 11 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 02:17 ب.ظ

ماندن، سنگ بودن است و رفتن، رود بودن .

بنگر که سنگ بودن به کجا می رسد جز خاک شدن ،

و رود بودن به کجا می رود جز دریا شدن ...
یاعلییییییییییییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد