وبلاگ شخصی عبدالحسین پروه

برگی از هزاران که باید می بود و...

وبلاگ شخصی عبدالحسین پروه

برگی از هزاران که باید می بود و...

پاییز....

 

 

درختان. خش خش پاییز کردند.  

 

و دل را مست و شورانگیز کردند.    

             

صدای ناله ی برگ از جدایی.....    

         

 جهان را از خدا لبریز کردند.......    


م-سلیمان پور  

 

  

 

  

 

ئةگةر بچی کةی تیةیدنةو، شةونم بان وةلنگ سةوز

ئةزرةت پةلوةچةیل وشک، زکر زوان وةلنگ سةوز

من خو زانم پایز تی و وة بی منةت وا بةیدةمان

 بیلا دةرد تو بکةفی هةر شةو له گیان وةلنگ سةوز

عبادتیان


نظرات 2 + ارسال نظر
erfan یکشنبه 20 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 11:31 ب.ظ

زرد است که لبریز حقایق شده است
تلخ است که با درد موافق شده است
شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی
پائیز بهاری است که عاشق شده است

... فصل انتظار........ پاییز....... انتظار برای دوباره نو شدن ... نه برای خزان

erfan یکشنبه 20 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 11:26 ب.ظ

خوووووووووووووووووووووش و حالدان، هموشه خوش بیون
روزی ما دوباره کبوترهایمان را
پرواز خواهیم داد
و مهربانی
دست زیبایی را خواهد گرفت
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که نباشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد