بالبی سرخ ودو گیسوی پر از تاب وشکست... * بهار دل ربای دل چو سنگم...؟
رفت با نازو ادا، خنده به لب! جزوه بدست... * خم زلف تو کی آید به چنگم...!؟
بعد از آن روز همه عرش نشینان گفتنند: * رقیبانم همه با بخت رهوار....
حوریی گم گشت و قاطی مردم شده است...!!! * و من خواهان تو با بخت لنگم...!!!
*************************** * *****************************
هوای عشق تو اطراف ما بود... * تعجب نیست جانا این که داری...
فرار از دست آن فکری خطا بود... * هزاران عاشق سر به هوا را...!!!
نفوذش در دل وجانم ، شبیه... * که چون در رشته ی (نازوقشنگی)...
عبور آفتاب از شیشه ها بود...!!! * گرفته چشم مستت دکترا را...!!
**************************** * *****************************
نمی دانم که راز زندگی چیست...!؟
وباید تا چه موقع این چنین زیست...!!!
کس دلخواهت از تو می گریزد...!!
و آن کس که نخواهی ول کنت نیست...!!!
**********************************
این دوبیتی های قشنگ از پسر دایی خوب و خوش ذوقم هاشم کرمی است
دوبیتی های زیبایی از شاعر جوانمان گذاشتید ممنونیم.
سلام آقای پروه دوبیتی اولی مصراع اولش اگه اشتبا نکنم یه هجا اضافه داره چون اگه مصراعها رو بخش کنین بقیشون 14 هجایین بعدشم وزن دوبیتی مفاعیلن مفاعیلن فعولن اما از لحاظ معنی قشنگه به دل میشینه
اک خدا یه یعنی له گیلان فقط شهرت ایوه خاصه او دیوایان گنیونه
اتفاقا ا دیوتد او ژند کردگه پس باید بیوشم ژندی قشنگه
گلچین کردیده که منالیلدی گولن خدا حفظیان بکیگ
گیلانی فریگ چیگه وبلاگم او کامنتده ثبت بکم تا برشینه سرد ارا شهرتیلیان