وبلاگ شخصی عبدالحسین پروه

برگی از هزاران که باید می بود و...

وبلاگ شخصی عبدالحسین پروه

برگی از هزاران که باید می بود و...

گذر از سه صافی !


شخصی نزد همسایه اش رفت و گفت : گوش کن !   

 

می خواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو می گفت ... 


همسایه حرف او را قطع کرد و گفت:  


- قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده ای یانه؟ 


- کدام سه صافی؟ 


- اول از میان صافی واقعیت. آیامطمئنی چیزی که تعریف می کنی واقعیت دارد؟
 

- نه. من فقط آن را شنیده ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است.
 

- سری تکان داد و گفت: پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده ای. 


مسلما چیزی که می خواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالی ام می شود


- دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند. 


- بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی کند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است.
 

آیا چیزی که می خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم می خورد؟ 


- نه، به هیچ وجه ! 


همسایه گفت: پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال کننده است و نه مفید،  

 

 آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی ...

__________________
نظرات 6 + ارسال نظر
نظام خواه جمعه 10 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:36 ب.ظ http://ghelajegh

سلام آقای پروه وبلاگ عالی داری موفق باشی بااجازه تون لینکت می کنم اگر خواستی مرابه اسم که ور زرد لینک کن ممنون

چله دوشنبه 5 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 07:53 ق.ظ

به جای این داستانهای بی سر و ته متل های کردی را بنویسید

قباد شنبه 3 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 08:38 ب.ظ

ممو ممنون عالی بود

قباد پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 01:00 ب.ظ

ای ممو چوه وتی ای فت فاته پد گشتی دراوردیه

محمد چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 10:25 ب.ظ

جالب بود. متشکر

اذر ولی زاده سه‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 08:02 ق.ظ

سلام ودرود برشما
بسیار زیبا وعالی .موید باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد