تو به من خندیدی و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان میدهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
خرداد 1342.
بر گرفته از وبلاگ آقای محمد پرمهر (قاب خالی)که خیلی ارادت دارم خدمتشان...
haaaaaaii yade sef deziine bakhee amoo rohelaa va khaaiir
ha va yadet sib dezidiim
too goolem daaid feragai erei khovad berdii
نامرد سیف دز گردکان رواکن !!!!
گردکانه گه ی مه موود تیموریش دزیدن...!!!!!