وبلاگ شخصی عبدالحسین پروه

برگی از هزاران که باید می بود و...

وبلاگ شخصی عبدالحسین پروه

برگی از هزاران که باید می بود و...

مادر.....

ایکاش بتوانیم فداکاری و دلبستگی هایشان را نسبت به فرزندانشان قدردان باشیم. متن زیرتقریبا سرگذشت اکثر کسانیست که قدر عزیزترین چیز زندگیشون را نمیدونند و شاید سرگذشت تک تک     

ماست

وقتی که تو 1 ساله بودی، اون (مادر) بهت غذا میداد و تو رو می شست و به اصطلاح تر و خشک می کرد تو هم با گریه کردن و اذیت کردن در تمام شب از اون تشکر می کردی وقتی که تو 2 ساله   

 

برای خواندن بقیه   ادامه مطلب    را کلیک کنید

ادامه مطلب ...

بیاد بچگی...!!!

 شاید ما به سرعت از بچگیمون دور شدیم

کوچیک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم؛
حالا که بزرگیم با چه دلهای کوچیکی
کاش دلامون به بزرگی بچگی بود
 

 

برای دیدن بقیه   ادامه مطلب   را کلیک کلیک کنید

ادامه مطلب ...

قصه ای برای روزی که متلاطمی....

استاد شاگردانش را به یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود. بعد از یک پیاده روی طولانی همه خسته و تشنه در کنار چشمه ای نشستند و تصمیم گرفتند استراحت کنند

استاد به هر یک از آن ها لیوانی آب داد و از آن ها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند. شاگردان هم این کار را کردند ولی هیچ یک نتوانستند آب را بنوشند، چون خیلی شور شده بود.بعد استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت و از آن ها خواست از آب چشمه بنوشند و همه از آب گوارای چشمه نوشیدند.

استاد پرسید: « آیا آب چشمه هم شور بود؟» و همه گفتند:«نه، آب بسیار خوش طعمی بود

استاد گفت:«رنج هایی که در این دنیا برای شما در نظر گرفته شده است نیز همین مشت نمک است، نه بیش تر و نه کم تر. این بستگی به شما داردکه لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید رنج ها را در خود حل کنید. پس سعی کنید چشمه باشید تا بر رنج ها فایق آیید

چند ضرب المثل کردی کلهری.......

1- ئایَه م   نِیَه، پوس ئایَه م   کیشاسَه سَه ری:آدم نیست پوست آدم کشیده است سرش.

توضیح: فقط ظاهر یک انسان را دارد و از انسانیت بهره ای نبرده است.

2- ئایَم پِرِ چَه و   تِه ما شای   نِیَه کَه ی:آدم پر چشم نگاهش نمی کند (دو چشم آدم برای دیدنش کم است ).

توضیح:بسیار زیبا و دلفریب است.

3 - ئاو  کَه لَه‌  پای  نانَه سَه و   بان:آب کله پاچه اش را بالا(روی اجاق) گذاشته اند .

توضیح:کاملاً آماده تنبیه او هستند.

 4 - ئا وِیگ  رِشیا  جَه مَه و   نیَه و:آبی که ریخت جمع نمی شودی.                  ‌‌‌

توضیح:پس از وقوع اتفاق، فرصتی برای پیش گیری وجود ندارد.

5 - ئا یَه م   له   بیکاری   ئا گِر  نَه یده ریشِ  خُوَه یَه و:آدم از بیکاری آتش می نهد بر ریش خود.

توضیح:این مثل در مذمت بیکاری و عواقب بد آن است.  

با تشکر از دوست خوبم یحیی صادقی

عکس هایی از چله گیلانغرب... بهار ۹۲




برای دیدن بقیه عکس ها   ادامه مطلب   را کلیک کنید!!!

ادامه مطلب ...

چند پند آموزنده....

سخنی از ناپلئون 

هرگز اشتباه نکن  

اگر اشتباه کردی ... تکرار نکن  
اگر تکرار کردی ... اعتراف نکن
اگر اعتراف کردی ... التماس نکن
اگر التماس کردی ... دیگر زندگی نکن

ژید
عظمت واقعی در آن نیست که هرگز سقوط نکنیم ؛

بلکه در آن است که هر بار سقوط کردیم، دوباره برخیزیم .

به دلمون یاد بدیم
ما نمی تونیم به دلمون یاد بدیم که نشکنه

ولی میتونیم به دلمون یاد بدیم که اگه شکست 

 لبه های تیزش دست اونی رو که شکستش نبره .

دنیا    

روزی که علیه توست ناامید مگرد
زیرا هر دو پایان پذیرند
دنیا دو روز است
یک روز با تو و روز دیگر علیه تو
روزی که با توست مغرور مشو و   

ضرب المثل کوردی کلهری....

_ نه وس بِگریدَی مِشتیگَه ، وِلِی بِکَه ی دَه یشتیگه: اگر نفس را بگیری یک مشت است ولی اگر آن را رها کنی به اندازه ی یک دشت است .

منظور : باید با نفس و هوای نفس مبارزه کرد.

_  خُورده مالَه و  مَه نَه  میرات : خورده مال است و مانده میراث.

منظور : از چیزی که در اختیار داری استفاده کن و فقط به فکر جمع کردن مال نباش .

_ خاسِی بِکَه و  بِخَه رَه ی  ئاو :  خوبی کن و آن را در آب بنداز .

منظور : در حق مردم خوبی کن و انتظار پاداش هم نداشته باش .

_  چُوپِی دانَه ی  دَه سِ  سَه گَه و  سه گ   وَه رَ ه و  خُوانچه کیشا : چوپی ( دستمال مخصوص رقص ) را به دست سگ دادند او باز به طرف خوانچه ( ظرف جای نان ) رفت.

منظور :برای انسان پست و سفله هر چقدر احترام قائل شوی باز ذات پست خود را نشان می دهد.     

_  چَه نَه  رَه سِنِی  چِید  چَه نَه  دُیو هَه وسارِی  بَه ورَه و : اگر اندازه یک رسن رفتی اندازه ی یک افسار برگرد.

منظور : در کارها همیشه اعتدال داشته باش.

_ کوورِی  مِنای  شَه لِی  کِرد : کوری لنگی را مسخره کرد .

منظور : همیشه عیب دیگران را نباید دید بلکه باید به عیب های خود نیز توجّه کرد .  

از امروز هر چند وقت چند ضربالمثل کوردی کلهوری را میذارم که یاداوری پختگی و غنای فرهنگمان است.( از کتاب دوست خوبم یحیی صادقی)

داد ئرا باقری....

هه ی  داد هه ی  بیداد  هه ی بیداد  هه ی داد...     مال دوس بار کرد، هه ولیش جمیاد...

له  نا  وه خت  میوه ی   هستیم   ته کیاد ...        سیون  چوارده سیون  هاو  کووری  رمیاد...

جیوو  گلای  داران  ئمیدم   رزیاد....                 بی واده  میوه ی   ئمیدم چنیاد....

کاسه ی   ئمیدم   پل   برد  و رشیاد...                 وجودم  له   ژیر  ئی داخه  چمیاد....

میوه ی   ئمیدم   کلک  چن  کریاد...                   بینای  دو دیده م  له بیخ  هه لکنیاد...

سفیده ی  بیان  لیم  سیا  کریاد....                      قامتم  له داخ  باقری  چه میاد...

م  لیم  زیوو  گریا  بینای  دو  دیده م...                بیوو  وه  سیا  زاخ  صبح  و سفیده م....

گران  دوسه گه ی  خه وانی  شیوه م...      وه  کوچ  زیووی  کردیه   لیوه م......   

این شعر زیبا را آقای یحیی صادقی از دوستان و همکار خوبم برای باقری جان سرود

رو....

شعر کردی ..............رو  

برای آقای باقری معلمی دلسوز و مهربان   

 

ده خیلدم باله و   مه گر  دی لی  ولاته  ره و  مه که   

 

بمینیه و روژیل  مه  پر  له تیه ریکی  شه و  مه که   

 

ئه گر بچی  په لپد  گرم  بی  ت   له تنیایی  مه رم
 

زه خم   دلم  مه کوولنو  بیمار لرزو  ته و  مه که   

 

ئاگر که فیده گیان م   وه ختی  که دیونم  دی نیید   

 

گشتی وه پیم ئیوشن بنیش  دی  هه ر  وه شونی ده و مه که   

 

چیی  و  له شار  خاطرد  دیورو  بکه  خیاله گی  

  

دلم  ئیو شی  بنیشه پای  ئمشه و   خیال   خه و مه که   

 

تا  روژمردن  دی  بپوش  شیو  سیه  له داخ دل  

  

هه  رچی  کراسه  لا بوه  هرگز شه یوه یل  که و مه که   

 

ده خیلدم  بالو  مه گر  دی لی  ولاته  ره و  مه که   

 

بمینیه و روژیل مه پر له تیریکی شه و مه که 

 ...............................................................................  

این شعرزیبا رو یکی از همکارهای خوب و قدرشناسمون (خانم سلیمان پور) بری آقای باقری سرودند.

دلتنگم...

خوش بحال سهراب،چشمهایش را شست ،جور دیگر میدید!

قایقی ساخت و رفت،رفت اما نشکست چینی نازک تنهایی او!

ولی ای همسفران، به سراغ من اگر می آیید،


نرم آهسته بیاید،مدتی هست ترک خورده زغم چینی نازک تنهایی من


مدتی هست که دلتنگ

باقریم هستم

کاش دوباره میامدی... عجب آرزوی محالی!!!

جوور هه رجان  چه وه یلی  شادمه و  کرد... 

هه نای  دیمه ی  له خه م  ئازادمه و  کرد...



وه لی  م  دی  نزانستم  ک  یه ی  روژ



ئرای  دیدار  خوه ی  موعتادمه و  کرد
...  

 

بی تو باقری جان مدرسه شاهد سردو... ساکت و... بی روح است...

تسلیت

تسلیت به خاطر....  

 بهترین دوستم....  

با وفاترین همکارم...  باقری عزیزم

و... عزیزترین معاون مدرسه ام....  

روحت شاد ... یادت همیشه هست...  

 

یادباد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد...  

به وداعی دل غم دیده ی ما شاد نکرد...  

 

نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمی کند...  

کسانی هستند که هرگز تکرار نمی شوند...  

و ... دوستانی که هیچ کس جایشان را پر نمی کند....

باز آمدم....

 

 

با سلام...  

آرزوی سالی پر از سلامتی وتندرستی همراه خیر وبرکت را دارم از کردگار بی همتا ومهربان...  

  

برای همه...  

سال نو مبارک

وه هاررر....

 بو خوه ش  واران  و پرزه  پرز  ئاسمانه  ای عزیز
وه  زه یویل  د لمان  سه وز  و  جوانه  ای عزیز
بو  وه هار و خاتره  و چیوزه له ی  تازه ی  خوزیه وم
له خیال  م   منالی  جار جارانه  ای عزیز
چیو هه ساره ی  له ی  هه ناز  ئاسمان  بیوده  وه دی
دی  مه چوو، عصر چه ووم ، نرمه وارانه  ای عزیز
له ی  وه هار  بی تنه  په ژاره د  هاومنوسمه ....
ته نیا  ت  زانی  گره گر  ئی  سووقانه  ای عزیز
به وه و  دیارم  له ی  وه هاره ، ئاسمان  که و  رنه گین !!!
تا بمینی  یه ی  نزیگ  که  ها  له ی  گیانه  ای عزیز
تا  وه  که ی  نق بوورمو   کورپه ی  شعریلم  بمه ری !!!؟
خوه زیه و  ئو  زوان  بایدن ،  تلخی ئو زوانه  ای عزیز...!!!

شعر زیبای بهار از همشهری با ذوق خانم سلیمان پور. دست مریزاد


تبریک...

۱۱ ماه گذشت... بعضیا دلشون شکست.... بعضیا دل شکوندن.... خیلیا عاشق شدنو... خیلیا تنها... خیلیا از بینمون رفتن .... و خیلیا بینمون اومدن... گریه کردیمو ... خندیدیم....  

زندگی بر خلاف آرزوهایمان گذشت.... تقریبا ۱۰ روز مانده.... ده روز از همه اون خاطره ها...  

پس..... شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آنرا ازت گرفتن.... عشق بورز به آنها که دلت را شکستن... دعا کن برای آنها که نفرینت کردن.... درخت باش بر غم تبرها... بهار شو وبخند...  

که خدا هنوز آن بالا با ماست..... 

 

پیشاپیش عید باستانی و ایرانی نوروز را شاد باش می گویم....

ما میتوانم...

شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. زنگ را زدند بیدار شد و با عجله ۳ مسئله را که روی تخته سیاه نوشته شده بود یادداشت کرد با این «باور» که استاد آنرا به عنوان تکلیف منزل برای هفته بعد داده است

.

به منزل برد و تمام آنروز و آن شب برای حل کردن آنها فکر کرد

.

هیچ یک را نتوانست حل کند. اما طی هفته دست از کوشش برنداشت. سرانجام یکی از آنها را حل کرد و به کلاس آورد.سرش راپائین انداخت و با خجالت رو به استاد گفت :استاد ببخشید از ۳تا سوال فقط تونستم به یکیش پاسخ بدم! استاد به کلی مبهوت شد زیرا آن مسائل را به عنوان نمونه از مسایل غیر قابل حل ریاضی داده بود. و اصلا تصورش را هم نمی کرد که دانشجویی پاسخ یکی از ِآنها را با خود بیاورد

.

نتیجه می گیریم که نه تنها ریاضیات - بلکه هیچ درسی سخت و دشوار نیست.تنها ایمان و اراده ماست که مسئله ای را برای ما سخت یا آسان خواهد کرد.بیائید از این به بعد به خودمان و توانائی هایمان بیشتر ایمان داشته باشیم و بدانیم که خداوند متعال قدرت بسیار شگرف و بالایی در وجود تک تک ما ها قرار داده است

پس همیشه و در هر کاری به خود بگوئید: من می توانم

بااعتماد قدم بردار...!!!

گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،

با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،

وبدون ترس برای آینده آماده شو

.

ایمان را نگهدار وترس را به گوشه ای انداز

.

شک هایت را باور نکن ،

وهیچگاه به باورهایت شک نکن

.

زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی

.

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن

..

هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا میچراید ،

آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ،

شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، که میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند

..

مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو

مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی

... ، ..

زلال باش .... ،‌ زلال .زلال

فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی ، یا دریای بیکران ،

زلال که باشی ، آسمان در تو پیداست

دو چیز را همیشه فراموش کن

.... ،:

خوبی که به کسی می کنی

بدی که کسی به تو می کند

دنیا دو روز است

:

یک با تو و یک روز علیه تو

روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست مایوس نشو. چرا که هر دو پایان پذیرند

...........

دو نکته جالب...!!!

۱-برای یک بار پریدن ، هزار هزار بار فرو افتادم  

 

۲-هیچ انسانی دوست ندارد بمیرد، اما همه آنها دوست دارند به " بهشت " بروند...

اما ای انسانها... برای رفتن به " بهشت " ... اول باید مرد

امتحان....!!!

 امتحان

 

خداوند ما را با برف امتحان می کند,با برگ,با باران.
خداوند نشانه هایش را به شکل شعله های سرخ آتش نازل می کند یا به شکل ذرات بلورین سرما.خداوند ما را هنگامی که در ماشین های گرممان سپری میکنیم و انبوه مسافران یخ زده کنار خیابان رانمی بینیم,وقتی برف بام مان را پارو میکنیم و روی پیاده روی همسایه می ریزیم,وقتی خانه ما خیلی گرم است و خانه آنها خیلی سرد,وقتی گنجشک یخ زده پشت پنجره را
نمی بینیم و آتش آتشدانمان شعله می کشد,امتحانمان می کند.
ما هر روز امتحان می شویم و هیچ برفی این امتحانات را تعطیل نمی کند;هیچ آتشفشانی,هیچ مرگی یا تگرگی.

آرامش...!!!

  

 

آرامش را یا باید از دیووووانه دید.... یا از کودک یاد گرفت....!!!!  

 

چون این پارسای عزیز که آرام در شن های کنار دریا خوابیده....!!!  

 

مهم نیست رو تخت بخوابی یا کاناپه یا پر قو  !! ...یا رو اهن مهم اینه که آرامش داشته باشی...!!

مناجات کامپیوتری...!!!

ای خدا windows دل را باز کـــــن                                یک print از رحمتت آغاز کن
option غـــــــم را خدایا on مکــن                                فایل اشکم را خدایا run مکن،
 نام تو password درهای بهشت                                آدرس emailات سایت سرنوشت،
ای خدا حرف دلم با کـــــــی زنم؟                                help می خواهم که F1 می زنم.
 Refresh این دل به الطاف تواست                               save انعامش دراین ماه نو است.
 با clear کردن ذهنم از گنـــــــــاه                                 ما به تو می آوریم عذر و پناه،
ای خدا این کهنه دل format نمــا                                از خودت هرگز مکن ما را جدا

دنیا دار مکافات...!!!

وقتی پرنده ای زنده است............مورچه ها را می خورد٬

وقتی میمیرد........................مورچه ها او را می خورند!

زمانه و شرایط در هر موقعیتی می تواند تغییر کند

در زندگی هیچ کسی را تحقیر یا آزار نکنید.......

شاید امروز قدرتمند باشید........اما یادتان باشد٬

زمان از شما قدرتمندتر است!!!!

یک درخت میلیون ها چوب کبریت را می سازد.....

اما وقتی زمانش برسد.......فقط یک چوب کبریت

برای سوزاندن میلیون ها درخت کافیست!!!!!!!

پس خوب باشید و خوبی کنید  

 

از وبلاگ استاد خوبم فرجی

زندگی...!!!

دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است. تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت. خدا سکوت کرد. جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت. خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت. خدا سکوت کرد. به پر و پای فرشته‌ و انسان پیچید. خدا سکوت کرد. کفر گفت و سجاده دور انداخت. خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد. خدا سکوتش را شکست و گفت: عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت. تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی. تنها یک روز دیگر باقی است. بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن. لا به لای هق هقش گفت:اما با یک روز… با یک روز چه کار می توان کرد؟
خدا گفت: آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی‌یابد هزار سال هم به کارش نمی‌آید. آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و زندگی کن.
او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می‌درخشید. اما می‌ترسید حرکت کند. می‌ترسید راه برود. می‌ترسید زندگی از لا به لای انگشتانش بریزد. قدری ایستاد… بعد با خودش گفت: وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایده‌ای دارد؟ بگذارد این مشت زندگی را مصرف کنم.
آن وقت شروع به دویدن کرد. زندگی را به سر و رویش پاشید. زندگی را نوشید و زندگی را بویید. چنان به وجد آمد که دید می‌تواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشید بگذارد. می تواند ….
او در آن یک روز آسمانخراشی بنا نکرد، زمینی را مالک نشد، مقامی را به دست نیاورد، اما ….
اما در همان یک روز دست بر پوست درختی کشید، روی چمن خوابید، کفشدوزکی را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که او را نمی‌شناختند سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد. او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد. لذت برد و سرشار شد و بخشید. عاشق شد و عبور کرد و تمام شد.
او در همان یک روز زندگی کرد، اما فرشته‌ها در تقویم خدا نوشتند: امروز او درگذشت، کسی که هزار سال زیسته بود!

زندگی کن! حتی اگر بهترینهایت را از دست دادی، چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگری را برایت می سازد. ..!!!

بیاموزیم...

۱- بیاموزیم زندگی خصوصی مان را خصوصی نگه داریم...؛    

در غیر این صورت دیگران زندگی خصوصیمان را وسیله سرگرمی خود خواهند کرد  

 

۲-اگر قبل از آمدن کسی خوشبخت بوده اید...    

بعداز رفتنش هم می توانید خوشبخت باشید...

راه خوشبختی...!!!

۱- یکی از ساده ترین راه های خوشبخت ماندن این است که...، 

چیز هایی که باعث ناراحتیتان  می شود را رها کنید....   

 

۲-مردم می گویند ، آدم های خوب را پیدا کنید، وبد ها را رها. اما باید اینگونه باشید ، خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آنها را نادیده بگیرید. هیچکس کامل نیست...

 

برف

بالاخره زمستان خودش را تشان داد و با بارش زیبای برف همه جا را سفید کرد و باعث شادی دل همه شد.  

به قول شاعر:   

کزه ی وه فره لیوول ولات گرد له وه ر...  

سه ر  کوواه  پوشا جامه ی سفید په ر...   

ته خت و تراز کرد ته مام دیشت و ده ر...  

بی شمشه  و ماله   اوسای  پر هونر...  

ساق پویترکه ی  دار  پیر  رمان...  

په ل  پوو  باریک  تیوله  وه ن  چه مان...    

وه نرم هاته و  خوار له ریو  کور  و  که ن...

خشه ی هات له بان  پویش  و  وه لنگه  وه ن...    

هه ر  له خوره تاو  تا وه  سه ر نسار...  

له نزمی تنگس  تا به رزی چنار...  

گشت یه ی  ره نگه و  بیو  دنیا  سه رای  سه ر...  

له کوخ  فه قیر  تا کاخ  قه یسر...  

وه فر  ته  سه وقات  وه رز  زمسانی...  

مانای  ئدالت ناو ئاسمانید...      (سه ئید  په روه ر)  

ما که کلی لذت بردیم   کوه  و برف   و آتش و    چایی و    بلوط و ....  

  

  

برای دیدن بقیه عکس ها ادامه مطلب را کلیک کنید

ادامه مطلب ...

در جستجوی آرامش...!!!

۱-آدم هایی وجود دارند که به نظر می رسد همیشه به دنبال نزاع وستیزند،.  

اگر با آنها برخورد کردید ، دور شوید،

درگیری آنها با شما نیست،

با درون خودشان است...    

 

۲-به کسانی که پشت سرتان حرف می زنند بی اعتنا باشید،

 آنها به همانجا تعلق دارند:  

 دقیقا" پشت سرتان"

بدون شرح.............!!!!!!!!!!!

استاد میشه یه بار دیگه توضیح بدید.....؟؟؟!!!!